استودیوهای
همگرا
پژوهشی شش ماهه و هم افزا برای یافتن راهحلهای نو با چهار استودیو طراحی به همراه هم و در فضای مشترک.
در استودیوهای همگـــرا دانشجویـان با تکیه بر دانش و مهارتهای آموخته شده از دوره بوتکمپ در دو مرحله به تجربه و تمرین پیرامون معماری میپردازند. بخش اول که دارای بار تحلیلی است کمک میکند تا دانشجو بتواند پدیده پیش روی خود را اعم از بخشی از شهر یا یک اثر تاریخی معماری، با مشاهده موشکافانه مورد تحلیل قرار دهد و این تحلیل خود را در قالب مدلهای فیزیکی و یا ترسیمات به صورت یک بیانیه ارائه نماید.
این بیانیه در گام دوم به نیرویی محرکه برای تولید چیزی جدید تبدیل خواهد شد. چیزی که اگرچه در نسبت با بیان انتزاعی تمرین قبلی است اما تلاش میکند همچون یک فرضیه در دل شهر بنشیند و خود را در لباسی شبه واقعی برای آینده بیازماید.
هر استودیو در این دوره از همگرا یک بار میزبان مدرس استودیوهای دیگر خواهد بود تا امکان آشنایی با نظرات متنوع بیشتر از گذشته فراهم شود. همچنین هر مدرس با ارائه یک لکچر در طول دوره برای همه دانشجویان به هر چه همگراتر شدن فضای استودیوها کمک خواهد کرد.
شروع دورهی هفتم استودیوهای همگرا با یک دورهی کوتاه مدت به نام بوتکمپ همراه خواهد بود. بوتکمپ فضایی است برای هماهنگ شدن شرکتکنندگان استودیوهای همگرا. هدف اصلی از این دوره تقویت مهارتهای پایه است. در این مرحله دانشجویان طی مدت یک ماه و به صورت فشرده به تمرین مقدماتی مهارتهای تکنیکی و ابزارهای تحلیلی مورد نیاز استودیوها خواهند پرداخت.
در این دوره که توسط چندین نفر از مربیان کانون معماران معاصر و در همراهی با دستیارانشان برگزار خواهد شد، تمرینهای متعدد با اهداف متفاوت مطرح خواهد شد و به انجام خواهد رسید. در نتیجه بوتکمپ نه یک دورهی پروژه-محور، بلکه یک دورهی تمرین محور است. این تمرینها در هماهنگی کامل با نیازهای استودیوهای همگرا در قالب شش تمرین در سه بستر متفاوت مطرح خواهد شد. هر یک از تمرینات نسبت به تقویت چندین توانایی از جمله در مشاهدهگری و بیان معماری خواهد پرداخت.
دانشجویان در بوتکمپ پیشفرضها، استانداردها و توقعات استودیوهای همگرا را میشناسند و با فرهنگ کار در استودیو و کار تیمی آشنا میشوند. تواناییهای تکنیـکی خود را افزایـــش میدهند و همچنین قدرت مشاهده را در خود تقویت میکنند.متعاقبا، تیم مدرسین و مربیان دورهی بوتکمپ با شناختی که از دانشجویان به دست میآورند میتوانند به آنها و همینطور به مدرسین استودیوها در انتخاب هر چه بهتر ادامهی مسیر، کمک کنند.
پویان بیزه
فرشاد نصیری
مهدی طاهری
فرناز منظور
میثم فیضی
کیان طاهرخانی – کیمیا تقیپور – مهرناز برادرانفر
علیرضا تغابنی
هما اسدی – الناز خرقانی – فرناز منظور
پیکره ارگانیسم شهر در کشورهای در حال توسعه، همواره در تهدید انباشت است. در شرایطی که عواملی نظیر مالکیت زمین و اقتصاد ناکارآمد تولید فضا در کلان شهرها را تحت هر شرایطی سود آور نموده رشد غیر عادی در سطح و ارتفاع سلولهای زیستی را در مرز هشدار قرار میدهد و سنجش معیارهای کالبدی زیست انسانی با فاصله از منشور ‹›حقوق بشر ‹›به حاشیه رانده شده و الگوی زیستن به تدریج به نفع جریان سیاست و سرمایه درحال تحریف شدن است.
بستر شهرهای امروزی تا چه اندازه توانایی بارورسازی ژنهای ساختمانی را دارد؟
گونههای گیاهی یک جنگل در سیر تکامل درچه تعادلی نسبت به یکدیگر امکان بهرهمند شدن از منابع زیستی و رشد
طبیعی را دارند؟
استودیو ناساخته در جستجو الگو های جدید برای تولید فضا است که در اثر واکنش به تودههای انباشته پیرامون ایجاد میشود و با روشهایی مثل نساختن، پنهان ساختن ، سبک ساختن یا با چه ساختن ، پیشنهاد فضایی جدیدی را ارائه خواهد کرد.
در این تمرین هر گروه با آسیب شناسی یک پدیده متراکم در یک مقیاس مشخص از محلهای در تهران یک الگو ناساختن را تمرین خواهد کرد و با ابزار سعی و خطا آن را توسعه خواهد داد.
مهران خوشرو
سپهر عزیز پور – کژال کوچکپور – مهدی طاهری
گروه یک
فاز اول
با عبوراز تعریف عرفی “کتاب” که آن را توده ای اوراق صحافیشده میدانیم ، توانستیم زنجیرهای از اَشکال مختلف “انباشت حروف” را در آن مرئی کنیم و در ادامه به پاسخ این سوال پرداختیم :آیا می توان با کاستن ازاین توده انباشته به تعابیری از کمتر نوشتن نزدیک شویم ؟ در این جهت کتاب را سلسله مراتبی از کلمه ، جمله، پاراگراف و صفحه شناسایی کردیم که با قانون خوانایی و انتقال معنا بهم متصل شده اند ، پس این قانون را به عنوان حدی برای کاستن از انباشت کلمات در نظر گرفتیم. با استفاده از تکنیک
DEDUBLICATION
یا حذف کلمات تکراری، با یکبار نوشتن و استفاده چندینباره از کلمات تکراری، معنا با کلمات کمتری بیان شد .
فاز دوم
درکه به عنوان روستایی تاریخی توریستی در شهر تهران با بافتی در انتظار تراکم مدلهای متفاوتی از رشد ساختمان ها را در خود تجربه کرده است. روستایی که در آن سبک زندگی قاجاری یعنی زیست خانوادگی در قالبی از معماری پهلوی در آن در جریان است .
این پروژه تلاش میکند با مورد سنجش قرار دادن مفاهیم به دست آمده از فاز اول در سایت درکه، پیشنهادی از تراکم با حداقل ساختن را ارائه نماید.
گروه دو
فاز اول
رقص بعنوان استعاره ای از یک پدیده ی متحرک، واکنشی فیزیکی به نظم زمانمند موسیقی است. رقص انباشتی از حرکتهای(Figuration) مختلف است که در لحظه به وجود می آیند و تبدیل به حرکتِ دیگری می شوند. این تبدیل حرکت ها به واسطه ی ویژگی بدن انسان و با Transfiguration در ساختار آن اتفاق می افتد. ساختاری که بصورت “بالقوه” می تواند حالت های مختلف رقص را در خود داشته باشد و در پایان با “میرایی” اثری از آن در صحنه ی نمایش به جا نماند.
فازدوم
درکه روستایی زمانمند در شما غرب تهران است. این روستا در آخر هفته تبدیل به نقطه ی اتصال تهران به کوه های اطراف می شود. مسیری که با حضور کوهنوردان و ماشین ها چهره ی دیگری به خود می گیرد، هم به لحاظ ظاهری و هم به لحاظ کش آمدن و تورمِ طول مسیر.
در این پروژه تلاش کردیم تا با درکِ نظم زمانی درکه و مفاهیم به دست آمده از فاز اول، ساختاری “میرا” در جهت “کمتر ساختن” ارائه نماییم.
گروه سه
فاز اول:
تعادل پویا ( Dynamic Equilibrium ) موقعیتی خاص ازیک محلول اشباع است که منجر به شکل گیری کریستال میشود. موقعیتی که در یک لحظه ماده وارد چرخهای دائمی از تبدیل محلول به کریستال و بالعکس میشود. اینکه رفتار طبیعی یک محلول اشباع در مواجهه با شرایط پیرامونش چیست؟ وآیا مشاهده این فرآیند میتواند الهام بخش صرفه جویی در ساختن باشد؟
فاز دوم:
روستای درکه برروی لکهای سنگی در شمال غرب تهران واقع شده است. “سنگ درکه” بعنوان متریالی فعال در این روستا نقشهای مختلفی ایفا میکند، از جرزهای باربر و طاقها تا کفپوش و در جایی قطعه سنگ بزرگ بعنوان پی یک بنا، تا معدن سنگ.
پروژهی تعادل پویا با در نظر گرفتن بستر سنگی درکه تلاش میکند بدون اضافه کردن ماده از بیرون، با استفاده از متریال موجود در سایت، معادلی برای نساختن ایجاد کند.
چه زمانی که افلاطون از ناکاملی ذاتی در موجودات عالم محسوسات صحبت میکرد که سایهای از نوع اصیل و کاملشان هستند، و چه در دنیای معاصر که هر چیزی در مقایسه با یک استاندارد میانگین و هنجاریشده سنجیده میشود، ما هرچقدر هم که آرزوی «کامل» را در سر داشته باشیم، با و در «ناکاملی» زندگی میکنیم. کامل یک ابر روایت ساختگی است که کارکردش مشروعیت بخشیدن به تفسیرهای مختلف از «حقیقت» است، اما در گذر از مدرنیسم به پسامدرن، لیوتار نظریهپرداز فرانسوی پسامدرنیته، معتقد است که کلانروایتها با خردهروایتها جایگزین میشوند، یعنی روایتهایی که محلی و شخصی و متکثر هستند. در این استودیو کنکاش میکنیم که آیا پذیرش ناکاملی میتواند با دستمایه قرار دادن واقعیتهای دمدستی، خشن، زشت و ناقص گذاری باشد برای دست یافتن به روایتهای خرد و شخصی که در چیستی معماری تأمل کنند؟
برای مواجهه با دنیای پیرامونمان و کشف این واقعیتها از نگاهی پونکتومی در مقابل نگاه استودیومی استفاده میکنیم که مفاهیمی برگرفته از زبانشناس فرانسوی رولان بارت هستند. به این معنی که بهجای توسل به معانی تاریخی، اجتماعی و فرهنگی به معانی توجه داریم که معطوف به فرد و شخصی است. این معانی به نظامهای قابلشناسایی نمادین نیاز ندارند و برعکس برای دستیابی به آنها باید دانش پیشین را معلق کرد. همانطور که جان برجر منتقد انگلیسی میگوید ما صرفا به یک چیز نگاه نمیکنیم بلکه همیشه به رابطه چیزها و خودمان مینگریم، و وقتی آن چیز را به تصویر میکشیم در واقع ثبت میکنیم که ما چطور آن را دیدهایم. مشاهده ناکاملی و ثبت آن در این استودیو دریچه ورود به لایههای زیرین ابرروایتهای غالب و کشف خردهروایتهای شخصی است.
تمرین استودیو با مشاهده و مستندنگاری ناکاملی شروع خواهد شد تا هر دانشجو با شکل دادن به «لنز» شخصی خودش رودررو با واقعیت بایستید و دانستهها و اتصالش را به ابرروایتها به تعویق بیندازد تا منطق پیچیده جاری بر ناکاملی را درک کند. او با تجربه کسبشده از این مشاهدات در روندی رفتوبرگشتی به بازمشاهده موضوعات کشفشده میپردازد و آنها را در لایههای عمیقتر مورد مطالعه و تحلیل قرار میدهد تا لنز شخصی خود را در قیاس با واقعیتهای جاری بر پدیدهها «میزان» کند. روش ارائه و ساخت در تمام طول این روند عاملیت دارد و آزاد است. دانشجو در نهایت با سنتز خردهروایتهای شخصی و میدانی امکانهای جدید ناشی از ناکاملی را کشف میکند و نقطهای برای آغاز تولید فضاهای بدیل برای نقطهای از شهر تهران (محله خزانه) مییابد.
ما این روند را مشابه فیلمسازی عباس کیارستمی میبینیم که با پرداختن و مستند کردن موضوعات روزمره و دمدستی در طی روندی جستجوگرانه سوالات تازهای را طرح میکند. او در انجام کار خود از روایت خطی قالب داستانی سینما فراتر میرود و فیلمهایش علاوه بر تولید تصاویر شاعرانه قالبی شبهمستند و بعضا با پایان باز دارند. او برای پررنگ کردن نگاه بیتکلف خود از نابازیگران و لوکیشنهای واقعی استفاده میکند تا توجه را بیشتر به موضوع چیستی سینما جلب کند تا فرم آن.
محمدرضا قدوسی
فرشته اسدزاده – مهشید طالبی – فاطمه رضایی فخر آستانه – سروش مجیدی
خوانش آثار معماری جایی است که تئوری و مشاهده در یک نقطه به هم میرسند؛. به عبارتی در لحظه خوانش، چیزی را در یک اثر قابل رویت میکنید که مفاهیم نظری مرتبط با خودش را پیش میکشد. از سوی دیگر تلاش برای خوانش یک اثر معماری از کلیگویی نظری جلوگیری به عمل میآورد. نمیتوان مثلا از ایده خودآیینی معماری سخن گفت بیآنکه نحوه رخ دادن آن را در پروژهای خاص قابل دیدن کرد. نمیتوان از ایده مدرنیسم برای انقلاب اجتماعی سخن گفت بیآنکه آن را با انگشت در چفت و بست خاص اندامهای یک پروژه آن را نشان داد.
کارگاه خوانش آثار معماری در همگرای هفت از دو بخش تشکیل میشود. لکچرهای نظری و خوانشهایش عملی. اولین لکچر این دوره با نام «تئوری و ملالتهای آن» تلاش میکند تا با کالبدشکافی یک ویلای روزمره نشان دهد پشت هر انتخاب معمارانه در اینجا چه حجمی از پرسشهای نظری پنهان هستند. پرسشهایی که پاسخ آنها همچون مفروضاتی بدیهی کنار گذاشته میشوند تا بازتولید این کلیشه ممکن شود. به این ترتیب تئوری با چهره رنج و اضطراب در تقابل با چهره خوشپوش و وسوسهانکیزش به استقبال ما میآید؛ به مثابه پرسشهای مداومی که در روزمرهترین شکل معماری ما را رها نمیکنند.
پس از این گام، ما دو اثر از لویی کان و جونیا ایشیگامی را در همراهی با دانشجویان خوانش خواهیم کرد. پس از هر جلسه خوانش، دانشجویان یک هفته فرصت خواهند داشت تا در قالب چهار گروه، چهار اثر دیگر از آن معمار را خوانش و تحلیل کنند. دانشجویان در این تحلیل نشان میدهند که در این خلال نشان دهند که چه ایدههای چتر گونهای بر فراز پروژههای متفاوت یک معمار قابل شناسایی هستند . چه چیزهای از پروژه نخست در پروژه بعدی امتداد یافته و چه چیزهایی رها شدهاند. هدف از این تمرین آن است که دانشجو بتواند مشاهده هدفمند و انتقادی پروژههای یک معمار را تمرین کرده و مفهوم پروژه فکری به عنوان موضعی غیروابسته به سایت، کاربر، بودجه و ….را درک نماید. سه لکچر از آرین خلیقی که سه دوگانه مفهومی را در کانتکست معماری به بحث میگذارند در لابلای این دوره به آمادگی فکری و ورزیدگی نظری دانشجویان کمک میکنند: تضادهایی از جمله فرم/ماده، انسان/شیئ و معنا/ابسترکشن
یاسر موسیپور
کیمیا تقیپور
کیمیا تقیپور
آرین خلیقی – هومن طالبی – پویان روحی